انسان است و فراموش کار.
ازتنهاییش که دربیاید تنهایت رادورمیریزند.
خــــدایـــا………
تـــنـــهـا مــگــــذار…
دلــی راکــه هــیــچ کـس…
” دردش”
را نــمــیــفــهــمـــد...
ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت
یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت
ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد.
ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی
ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد
ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود
ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد
میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره ، چون بدون اینکه خیس بشی
احساسش میکنی ، مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش دارد
درنگاهت چیزی است که نمیدانم چیست ؟
بعد از آرامش یک غم...
مثل پیداشدن یک لبخند...
مثل بوی نم بعد از باران...
درنگاهت چیریست که نمیدانم چیست ؟!
من به آن محتاجم
هوایـــــــــــــــــــــت که به ســـــــــــرم میزند...
دیگــــــــــــــر در هیچ هــــــــــــــــــوای
نمی تـــــــــــوانم نفــــــس بکشم
عجب نفــــــــس گیر است...
هوای بــــــــــی تو !!!
بعد از آرامش یک غم...
مثل پیداشدن یک لبخند...
مثل بوی نم بعد از باران...
درنگاهت چیریست که نمیدانم چیست ؟!
من به آن محتاجم
من درگیر توام بیا و باز شادم کن،بی تو ویرونم عشقم بیا و آبادم کن تو نباشی قلب من می میره،این عشق تو جون از من می گیره . . . نم نم و آروم عاشقت شدم،کاری کردی با دلم تا جونمو برات بدم دوست دارم قد خدا،اگه تو لیلی باشی بدون که مجنونت منم . . .
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است غم دل ی
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
واژه خسته که یک روز کبوتر شد و رفت